نمی دونم چی شد که یهویی فریبرز و آقای رحیم زاده طی یک عملیات انتحاری، وسایل داخل هال رو جمع کردند یک گوشه ی هال و شروع کردند به خراب کردن توالت! اینقدر این کارشونو غیرمنتظره بود که ما نتونستیم جلوشونو بگیریم! وقتی من خبر شدم که دیگه دیر شده بود و اثاثیه رو یک گوشه ای چیده بودند و آقای رحیم زاده با کمپرسور مشغول تخریب توالت بود! به فریبرز گفتم این چه کاری بود؟! شما که 2 ماه صبر کردید، یک روز دیگه هم صبر می کردید، اینطوری وسایل ما یکی به خاک می شن! فریبرز فریبرز ,رحیم زاده ,آقای رحیم منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

معرفی کالا فروشگاهی آرشیو کتابهای ممنوعه تا پروانه شدن چشم انتظارم تولید پنجره های دوجداره کسری کوردیش موزیک مرجع جدیدترین آهنگ های کوردی در دنیا